لقاء یار
ازبجه های جنگ بپرسید دوران رزم و جبهه چطور گذشت ؟ حتما"جوابشون اینه که خیلی زود گذشت . نکته ای که در اکثر بچه ها خصوصا بیاد دارم اینه که مثل اینکه دقیقا میدونستن میخوان چکار کنن و کجا برن و اصلا احساس سردرگمی و عدم اطلاع از هدف و نتیجه در اونا نمیدیدی لذا برای من تا الان جای حسرت باقیه که چرا زودتر بخود نیامدم و از فرصت بدست آمده استفاده نکردم هر چند از تقدیر و مشیت پروردگار غافل نیستم و به او وحکمتش ایمان کامل دارم . اما خیلی عجیب بود همیشه احساس میکردم بدنبال هدفی هستند که تا رسیدن به آن فاصله چندانی ندارند . نکاتی در دوران دفاع مقدس وجود داشت که شاید کمتر به آنها اشاره شود مثلا اینکه شهدا و ایثارگران جنگ بدور از حواشی سیاسی آن ، دستمایه تقرب و لقاء خدا قرار دادند و چقدر آنها رند بودند که این مطلب را درک کرده و خود را از این عالم فانی با بهترین وسیله یعنی شهادت و جانبازی عبور دادند . جای بسی تعمق دارد از آنجاییکه سالکان راه خدا وپویندگان راه معرفت حق پس از سالها ریاضت و مراقبه به این مطالب میرسند جوانانی پیدا شدند که در کوتاهترین زمان ممکن خود را به مقام شهادت و قرب مولای خویش برسانند و طی طولی این مسیر را چقدر سریع گذراندند . عرفان حضرت حق سالها ریاضت و مراقبه و اطاعت امر مولا و ترک محارم و اتیان فرائض میخواهد که کم کم به لطف پروردگار حجابهای ظلمانی و پس از آن حجابهای نورانی کنار رفته نور معرفت و ولایت و توحید بر رهرو تابیده و وارد به عالم صفا و نور گردد .
ادامه نوشته
شهدا و جانبازان در آن زمان با گذشتن از جان خود و مهمتر از آن عبور از نفس و امیال نفسانی جوانی خود مسیر خودرا در رسیدن به هدفشان هموار و کوتاه نموده و انقطاع از عالم وجود را به منصه ظهوررساندند .
هنوز هستند کسانی که صدای ناله آن جوانان در نیمه های شب رادر گوششان میشنوند. مناجاتهای عارفانه شب و رزم دلاورانه روزشان تا ابد در تاریخ میماند . شمع منور شهدا همیشه روشنی بخش محافلمان باد .
+ نوشته شده در یکشنبه نهم اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۵:۳۹ ب.ظ توسط فرخ
|